23 ماهگی و بوی بهار
سلام عزیزم چیزی به سال 94 که سال بزه نمونده خونه تکونی هم در حال تموم شدن هست امسال خودم تنها کم کم شروع کردم که فکر میکنم خیلی بهتره کمتر خسته شدم. دوباره نزدیک عید شد هیجان و یه حس عجیب از موقعی که شما به دنیا اومدی دارم خاطرات نزدیک زایمان، یه حسی که خیلی خوبه چون واقعا خوشحالم که نزدیک به دو سال هست که خدا یه فرشته نازو مهربون بهم داده که خدا رو شکر دومین سال رو به سلامتی با همیم خدایا شکرت بابت این همه نعمت. حالا بریم سراغ شیرین زبونیات که کشته مردشم :وقتی لباس تنت میکنم بریم بیرون میری جلوی آیینه میگی مامان وای چه خوشجل (خوشگل) شدم که یعنی ازت تعریف کنم، تا از دستت عصبانی میشم وقتی خرابکاری میکنی میگی مامان بشید...
نویسنده :
مامان
17:45